به نام خدا

پروژهدرستئوریهایکارافرینی

بررسینظریاتپروفسوراسکاتشین

استادمربوطه:آقایدکترحسینینیا

نامونامخانوادگی:علیگودرزی

شمارهدانشجویی:660192595

تعریف کارافرینی

فعالیتی که شامل کشف،ارزیابی وبهره برداری از فرصت ها به منظور معرفی محصولات و خدمات؛روش های سازماندهی،بازارها ومواد اولیه جدید از طریق تلاش های سازمان یافته است که قبلا صورت نگرفته است.

تعریفی که از کارافرینی در بالا ارائه شده است شامل چندین شرط لازم برای چارچوب مفهومی تشریح کنندهپدیده کارافرینی است که شامل:

1)کارافرینی مستلزم وجود فرصت ها یا موقعیت هایی است  که در آنها افراد به این باور می رسند که می توانند از این فرصت ها برای ترکیب مجدد منابع به منظور کسب سود استفاده کنند.بنابراین باید کارافرینی را به عنوان واکنش افراد نسبت به وجود فرصت ها به منظور کسب سود در نظر بگیریم

2)کارافرینی مستلزم وجود تفاوت در میان افراد می باشد مخصوصا کارافرینی نیازمند دسترسی به اطلاعات یا توانایی برای سازماندهی اطلاعات مرتبط با فرصت ها است که در هر دو مورد در بین کارافرینان متفاوت است.با یکسان فرض کردن افراد،همه افراد فرصتها را تشخیص داده و از آنها بهره برداری می کنند ومالکان منابع همان فرصت هایی را که کارافرینان شناسایی می کنند را کشف کرده ومنابع خود را به آسانی و با قیمت مناسب در اختیار کارافرینان قرار نمی دهند

3)تحمل ریسک جزء  لازم فرایند کارافرینی می باشد و بهره برداری از فرصت ها با عدم اطمینان همراه می باشد.اطلاعات لازم برای تعیین اینکه آیا یک تلاش خاص برای بهره برداری از یک فرصت سودآور خواهدبود را نمی توان در زمان شناسایی فرصت ها  با اطمینان تعیین کرد زیرا تا زمانی که  کارافرین به بهرهبرداری فرصت مشغول نباشد  اطلاعات آن بروز نخواهد کرد.

4)فرایند کارافرینی مستلزم سازماندهی استمنظور از سازماندهی ایننیست که کارافرینی لزوما با تاسیس یک شرکت جدید همرا است.هر چند خلق یک شرکت جدید راهی برای سازماندهی  یک فرصت است استفاده از مکانیزم های بازار راهی دیگر است.علیرغم اینکه فرایند کارافرینی از طریق خلق یک شرکت جدید یا استفاده از مکانیزم هایبازار نتیجه می شود نیازمند خلق روش جدید  بهرهبرداری از فرصت(سازماندهی)است که قبلا وجود نداشته است

5)فرایند کارافرینی نوعی خاص از نوآوری است که باعث ایجاد ترکیبات جدیدی از منابع  می شود.

ساختار کلی مسیر فرایند کارافرینانه

عملکر، فرایند سازماندهی ،استراتژی کارافرینانه ،اکتساب منابع تصمیم،بهرهبرداری از فرصت،کشف فرصت،منابع فرصت

توضیح فرایند کارافرینانه

قبل از آنکه فرصت ها شناسایی شوند منابع فرصت باید منجر به ظهور آنها شود. برای اینکه ارزیابی صورت گیرد  و تصمیم در مورد بهره برداری صورت گیرد این فرصت ها باید شناسایی شوند.برای اینکه منابع جمع آوری شوند،تصمیم در مورد بهره برداری از فرصت باید اتخاذ شود. برای بهره برداری از فرصت باید کارافرین بصورت صریح یا ضمنی یک استراتژی در نظر بگیرد.برای عملکرد،تلاش برای بهره برداری از فرصت باید بصورت ایجاد یک موجودیت جدید سازماندهی شود.

منابع فرصت

تا به امروز محققان در مورد منابع فرصت هایشومپیتری نسبت به فرصت های کرزنری اطلاعات بیشتری در اختیار داشته اند شاید یکی از دلایل این امر ارزش بالقوه فرصت های شومپیتری باشد و دلیل دیگر آن است که منابع فرصت های کرزنری  به طرز فکر شخصی افراد بستگی دارد.فرصت های کرزنری از این جهت پدیدار می شوندکه تصمیم گیرندگان قبلا اشتباهی مرتکب شده باشند ودر نتیجه کمبود ها و مازادهایی بوجود آمده اند.ماهیت شخصی بودن این اشتباهات شناسایی منابع این فرصت ها را از طرف محققان دشوار می سازد.بنابراین می توانیم هیچ تحقیق تجربی  را درباره منابع فرصت های کرزنری بیابیم در حالیکه تحقیقات تجربی و توضیحات بیشتری در رابطه با منابع فرصت های شومپیتری وجود دارد.

در یک دسته بندی کلی منابع فرصت را به سه گروه اصلی تقسیم می کنیم:

·        تغییرات تکنولوژیک

·        تغییرات سیاسی و قانونی

·        تغییرات اجتماعی و مردم شناسانه

تغییرات تکنولوژیکی

تغییرات تکنولوژیکی منبع مهمی برای فرصت های کارافرینی هستند زیرا آنها این امکان را برای افراد فراهممی آورند تا منابع را به روش های متفاوت تر ومناسب تری تخصیص دهند.تحقیقات انجام شده در امریکا نشانمی دهد که افزایش در نرخ تغییرات تکنولوژی باعث افزایش نرخ خود اشتغالی می شود

تغییرات سیاسی و قانونی

برخی شواهد تجربی موید منبع بودن تغییرات سیاسی برای فرصت های کارافرینی هستندبه عنوان مثال محققان ،تاسیس روزنامه های ارژانتین از سال 1800 تا 1900 و روزنامه های ایرلند از سال 1800 تا 1925 را بررسی کرده و دریافتند که تغییرات سیاسی اثر مثبتی بر نرخ تاسیس آنها داشته است

شواهد دیگر تاثیر تغییرات قانونی به عنوان منبعی برای فرصت های کارافرینی را در هنگامی که نرخ تاسیس شرکت جدید به عنوان معیاری برای وجود فرصت های کارافرینی استفاده می شود را تایید می کندگروهی از تحقیقات نشان می دهد که افزایش قوانین باعث کاهش نرخ تاسیس شرکت ها می شود از آنجایی که افزایش قوانین دولت همیشه مانعی برای تاسیس شرکت نیست پیشنهاد می شود که منبع فرصت های کارافرینی تغییر قوانین است نه حذف قوانین

تغییرات اجتماعی مردم شناسانه

تغییرات اجتماعی مردم شناسانه منبع مهمی برای فرصت های کارافرینی اند زیرا آنها اطلاعات مربوط به سبک های افراد در تخصیص منابع را بهتر انتقال داده ومی توانند باعث خلق تقاضای اضافی شوند.سه گروه اصلی از نیرو های اجتماعی مردم شناسانه که منبع مهمی برای فرصت های کارافرینانه اند عبارتند از:شهرنشینی،پویایی جمعیت،زیرساخت های تحصیلی

شهرنشینی:تحقیقات انجام شده نشان داده اند که شهر نشینی منبع مهمی برای فرصت های کارافرینی هستندزیرا کارافرینی مستلزم شناسایی فرصتهای مبتنی بر اطلاعات انتقال یافته از سایر منابع است ارتباطات در نواحی اجتماعی پر جمعیت تر وباعث تسهیل انتقال  اطلاعات مرتبط با فرصت ها می شود علاوه بر  این شهرنشیی تعداد مدل هلی نقش کارافرینی را افزایش می دهد.همچنین محققان دریافته اند که قرار گرفتن در نواحی شهری باعث افزایش احتمال خود اشتغالی آقایان می شود.ارتباطات وسیعتر در مورد فرصت ها و عمومیت مدل های نقش به منظور بررسی و انتخاب از بین تعدادزیادی از فرصت های بالقوه باعث می شود تا کارافرینان در نواحی شهری فرصت های بهتری انتخاب کرده و به طور میانگین عملکرد بهتری داشته باشند

پوییای جمعیت

پوییای جمعیت منبع دیگری برای فرصت های کارافرینی است تحقیقات نشان داده است که سه بعد پویای جمعیت عبارت است از:میزان جمعیت،رشد جمعیت،تحرک جمعیت

میزان جمعیت: منبع فرصت است زیرا بسیاری از فرصت ها با صرفه جویی ناشی از مقیاس رابطه دارند در نتیجه بدلیل اینکه هزینه ثابت مورد نیاز عملی شدن بعضی فرصت ها در نواحی کم جمعیت بسیار بالا بوده و به صرفه نیست امکان عملی شدن آن در نواحی پرجمعیت پدید می آید.

رشد جمعیت:از این جهت منبع فرصت است که احتمال دستیابی به صرفه جویی ناشی از مقیاس را افزایش داده و باعث رشد تقاضا می شود.رشد تقاضا باعث رشد فرصت ها می شودزیرا توانایی ترکیب مجدد منابع ،زمانی که تقاضا بالا تر است بیشتر بوده وتعداد افرادی که در جستجوی یک کالا یا خدمت هستد نیز افزایش می یابد

تحرک جمعیت:از این جهت منبع فرصت کارافرینی است که افراد بسیاری از اطلاعات ضمنی خود را که باعث بوجود آمدن فرصت ها می شوند را انتقال می دهنداز این طریق افراد فرصت هایی راکه در یک مکان کشف شده و عملی شده اند به مکانی که هنوز تشخیص داده نشده و مورد بهرهبرداری قرار نگرفته اند انتقال می دهد

زیر ساخت های آموزشی

زیر ساخت های آموزشی منبع مهمی برای فرصت های کارافرینی هستند زیرا موسسات آموزشی با تحقیق علمی سروکار داشته،دانش جدید را خلق کرده و بستری را برای بسیاری از فرصت های کارافرینانه فراهم می سازند.علاوه بر این موسسات آموزشی از این جهت منبع فرصتند که مکانیزم های مهمی برای انتشار اطلاعات بوده و باعث تسهیل انتقال اطلاعات می شوند.نتایج تحقیقات صورت گرفته قویا تاکید می کنند که دانشگاه ها دانش جدید را از طریق تحقیقات پیشرفته خود بوجود آورده و آنرا در بین افراد جامعه توزیع می کنند.این تولید دانش باعث بوجود آمدن فرصت های کارافرینانه ای می شوند که بدون تحقیقات دانشگاهی وجود نمی داشتند.

بر اساس نوع شناسی که شومپیتر از فرصت های کارافرینی بوجود آورد انواع فرصت های کارافرینی عبارتند از:معرفی محصولات و خدمات جدید،بازارهای جغرافیایی جدید،مواد اولیه جدید،روش های تولید جدید و روش های سازماندهی جدید

نقش افراد در کشف فرصت

تحقیقات نشان می دهند که در کشف فرصت های کارافرینانه هم خصوصیات روانشناسانه و هم غیر روانشناسانه افراد موثر است.عموما افراد فرصت ها را به دو دلیل کشف می کنند:اولا:آنها دسترسی بهتری به اطلاعات مرتبط با وجود فرصت های کارافرینانه دارند ثانیا:آنها با دراختیار داشتن همان مقدار اطلاعات،نسبت به سایرین بهتر قادرند تا فرصت ها را کشف کنند زبرا توانایی ذهنی بهتری دارند.

دسترسی به اطلاعات

تعدادی از افراد با احتمال بیشتری نسبت به سایرین فرصت هارا کشف می کنند زیرا اطلاعاتی در اختیا دارند که سایرین از آنها بی بهره اند.این اطلاعات به  شخص امکان می دهند تا او از وجود فرصت آگاهی یابد در حالیکه سایر افراد به سادگی آنرا نادیده می گیرند.شواهد تجربی سه عامل که دسترسی افراد به اطلاعات با ارزش را افزایش می دهد ذکر می کنند:تجربه پیشین زندگی،ساختار شبکه  اجتماعی،جستجوی اطلاعات

تجربه زندگی

شواهد دو جنبه از تجربه های زندگی که احتمال کشف فرصت ها توسط افراد را افزایش می دهد بیان می کند:وظیفه شغلی و تنوع تجربیات

وظیفه شغلی

وظیفه شغلی بر احتمال کشف فرصت تاثیر می گذارد و افراد کسب . کارهایی را راه اندازی می کنندکه در آن سررشته دارند به عنوان مثال شیمیدان ها و فیزیک دانها نسبت به تاریخدانان با احتمال بیشتری  به تاسیس یک شرکت اقدام می کنند زیرا تحقیقات آنها به آنها امکان دسترسی به اطلاعات  مرتبط با فرصت ها را می دهد.

تنوع تجربیات

تنوع در تجربیات  زندگی،دسترسی به اطلاعات جدیدی را برای افراد فراهم می آورد که می توانند به کمک آنها فرصت هارا کشف کنند.افرادی که دامنه وسیعی از تجربیا ت زندگی دارند،به اطلاعات متنوعی دسترسی دارند که به آنها در شناسایی فرصت ها کمک می کند

جستجوی اطلاعات

توضیح دوم برای اینکه چرا بعضی از افراد و نه همه آنها به اطلاعاتی دسترسی پیدا میکنند که به آنها در شناسایی فرصت کمک می کند این است که این افراد درجستجوی آن اطلاعات هستند.منطق این بحث این است که افراد ،احتمال بیشتری دارد که اطلاعات مفید برای کشف فرصت ها را از طریق یک عمل عمدی جستجوکنند تا یک عمل اتفاقی.

وابستگی های اجتماعی

یک روش مهم دسترسی  افراد به اطلاعات،از طریق تعامل با سایر افراد است.بنابراین،یکی از روش هایی که اطلاعات لازم برای تشخیص فرصت ها را در اختیار قرار می دهد از طریق شبکه های اجتماعی است.ساختار شبکه اجتماعی یک شخص بر اطلاعاتی که او دریافت می کند ،کیفیت،کمیت و سرعت دریافت آن اطلاعات تاثیر می گذارد.در نتیحه شبکه اجتماعی باید بر دسترسی افراد به اطلاعاتی که کشف فرصت ها را تسهیل می کند تاثیر بگذارد

کشف فرصت

محققان دو عامل را که بر توانایی تشخیص فرصت ها تاثیر می گذارند را ذکر می کنند:ظرفیت جذب و فرایندهای شناختی

ظرفیت جذب

توانایی افراد در تشخیص فرصت ها متفاوت است زیرا آنها پیشینه اطلاعاتی متفاوتی دارند.دانش پیشین،ظرفیت جذبی را فراهم می کند که باعث تسهیل در اکتساب اطلاعات اضافی در مورد بازارها،تکنولوژی ها و فرایند های تولید شده.دانشی که فرد در اختیار دارد بر گرایش وی برای بهره برداری از فرصت به دودلیل تاثیر می گذارد.اول میزان ذخیره دانشی که فرد در اختیار دارد باعث ساختاردهی به اطلاعات جدید شده و توانایی وی برای تعبیر و تفسیر آنها را بالا می برد.دوم،ذخیره اطلاعاتی افراد توانایی آنها را برای یافتن راه حل های مشکلات افزایش می دهد.در نتیجه آگاهی داشتن از نیاز های برآورده نشده بازار،مشکلات تکنیکی یا شکایات  مشتریان باعث بوجود آمدن راه حل هایی در ذهن افراد می شود.

فرایندهای شناختی

فرایندهای شناختی تاثیر گذار بر کشف فرصت به چهار دسته اصلی تقسیم می شوند:هوش و ذکاوت،توانایی ادراکی،خلاقیت،در نظر نگرفتن خطرات

هوش

از آنجایی که کارافرینان باید به منظور شناسایی فرصتاطلاعاتی را جمع آوری کرده و پردازش کنند،فردی که از سطح بالاتری از هوش  عمومی برخوردارند توانایی بالاتری در تشخیص فرصت ها دارند.با در نظر گرفتن این موضوع که هوش احتمال بهره برداری از فزصت ها راافزایش می دهد،می توان نتیجه گرفت که افرادی که از هوش بالاتری  برخوردارند با بررسی  تعداد بیشتری از فرصت ها،فرصت خود را انتخاب می کننددر نتیجه افرادی که از هوش بیشتری بهره می برند فرصت های ارزشمندتری را کشف خواهند کرد.مطالعات صورت گرفته حاکی از این است که هوش با کشف فرصت های ارزشمندتر همبستگی مثبتی دارد.

توانایی ادراکی

این حقیقت که کارافرینان نیاز به درک فرصت ها از طریق اطلاعاتی که دریافت می کنند دارند نشان می دهد که کارافرینان ممکن است از ویژگی های شناختی برخوردار باشند که به آنها توانایی ادراکی بالاتری نسبت به سایر افراد می دهد.تحقیقات نشان می دهد که کارافرینان از تحمل ریسک و پیشبینی پیامدهای کسب وکار خود برخوردارند

خلاقیت

کارافرینی مستلزم برخورداری از قدرت تخیل و خلاقیت است زیرا این عمل مستلزم شناسایی،تعریف،ساختار دهی راه حل های جدید برای مشکلات است.در نتیجه محققان بسیاری عنوان کرده اند که کارافرینان نسبت به سایرین ازخلاقیت بالاتری برخوردارند

مورد ملاحظه قرار ندادن ریسک

از آنجایی که کارافرینی مستلزم فرموله کردن یک حدس در مورد یک فرصت است.بسیاری از محققان دریافته اند که کسانی که فرصت ها را  مشاهده می کنند ریسک هایی را در نظر نگرفته و به شناسایی فرصت های کارافرینی می پردازند

پس از آنکه شخصی یک فرصت را شناسایی کرد باید در مورد بهره برداری یا عدم بهره برداری از آن تصمیم  بگیرد.بر خلاف بسیاری از توصیفات جامعه شناسانه برای کارافرینی که گرایش به نادیده گرفتن  نقش عامل انسانی در تصمیم      مرحله سوم.بهره برداری از فرصت ها دارد زنجیره فرد-فرصت بیان می کند که تفاوت های روانشناسانه و مردم شناسانه،بر شخصی که فرصت های کارافرینانه را مورد بهرهبرداری  قرار می دهد تاثیر قوی می گذارد

در مقوله کارافرینی ثابت شده است که افرادی درگیر فعالیت های کارافرینانه می شوند بطور تصادفی خلق نمی شوند.ویژگی های فردی خاصی با تصمیم گیری برای درگیر شدن در فعالیت های کارافرینانه مرتبطند.در زیر مهم ترین عوامل را بررسی می نماییم.

عوامل مردم شناسانه

·        آموزش

·        تجربه کاری

·        سن

·        موقعیت اجتماعی

·        هزینه فرصت

عوامل روانشناسی

·        جنبه های شخصیتی و انگیزش

·        خودارزیابی

·        استعدادهای شناختی

عوامل مردم شناسانه

هزینه فرصت

کارافرینان همیشه امکان استفاده جایگزین برای صرف زمانشان دارند.آنها می توانند به جای بهره برداری از فرصت ها ی کارافرینانه ،برای دیگران کار کنند وآسودگی خاطر بیشتری نیز کسب کنند.از آنجاییکه کارافرینان همیشه فرصت جایگزینیدارند بهرهبرداری از فرصت های کارافرینانه هزینه فرصت مثبت دارند.در اتخاذ تصمیم برای بهره برداری از یک فرصت،کارافرینان بطوربالقوه بطور ضمنی ارزش منافعش از درگیر شدن در فعالیت های کارافرینانه را با هزینه فرصت درگیر شدن در سایر فعالیت ها مقایسه می کند

افراد زمانیکه  شکاف بین منافع مورد انتظار از بهره برداری از فرصت ها  و فرصت های جایگزینشان بیشتر باشد.با احتمال بیشتری تصمیم به بهره برداری  از فرصت ها ی کارافرینانه می گیرند.اگر شخصی هزینه فرصت کمتری برای استفاده های جایگزین خود داشته یاشد،این شکاف بیشتر است.در نتیجه با در نظر گرفتن یک فرصت مشخص و افرادبا تواناییهای یکسان آن دسته از افراد که از هزینه فرصت کمتری برخوردارند با احتمال بیشتری به بهره برداری از فرصت های کارافرینانه می پردازند.در حقیقت بعضی افراد ممکن است آنقدر هزینه فرصت بالایی داشته باشند که هرگز ازفرصت ها بهره برداری نکنند،در حالیکه سایر افراد هزینه فرصت کمتری داشته و از فرصتی استقبال کرده و آن را عملی می کنند دو عاملی که به داشتن هزینه فرصت پایین یک فعالیت جایگزین مرتیطند عبارتند از:درآمد،بیکاری

درآمد

تحقیقات صورت گرفته در رابطه با مبحث هزینه فرصت نشان می دهد که افرادی که درآمد های بالاتری دارند تمایل کمتری به بهره برداری از فرصت ها در شرایط مساوی دارند.هزینه فرصت نشان می دهد  که احتمال بهره برداری یک فرصت کارافرینانه با افزایش شکاف بین ارزش مورد انتظار درآمدهای خود اشتغالی و درآمدهای فعلی ناشی از استخدام فرد ،افزایش می یابد

بیکاری

مباحث هزینه فرصت همچنین نشان می دهد که افرادی که بیکار هستند نسبت به افراد شاغل،با احتمال بیشتری به بهره برداری ازفرصت های کارافرینانه روی می آورند.در زمان بیکاری هزینه فرصت یک شخص از حقوق ناشی از شغل اش کاهش یافته و احتمال درگیر شدن در فعالیت های خود اشتغالی افزایش می یابد .مباحث هزینه فرصت همچنین نشان میدهد که احتمال بهره برداری یک شخص از فرصت های کارافرینانه با گذشت دوره بیکاری افزایش می یابد.

آموزش

فرد اگر بهتر آموزش دیده باشد با احتمال بیشتری به بهرهبرداری از فرصت خواهد پرداخت.زیرا اطلاعات و مهارت هایی که از طریق آموزش حاصل می شود بازده های مورد انتظار آنها برای بهرهبرداری از فرصت افزایش می دهد.افرادی که اطلاعات و مهارت های متداول را در اختیار دارند نسیت به افرادی که آنها را در اختیار ندارند با احتمال بیشتری از فرصت ها بهره برداری می کنند.علاوه بر این آموزش باعث بهبود قضاوت کارافرینان از طریق فراهم آوردن قابلیت تحلیل و درک فرایند کارافرینی برای افراد می شود.

تجربه کاری

از طریق تجربه کاری افراد ،اطلاعات و مهارت هایی را که باعث تسهیل شکل گیری استراتژی  کارافرینانه،اکتساب منابع وفرایند سازماندهی می شود توسعه می دهند بنابراین تجربه کاری عدم اطمینان مرتبط با ارزش قابل احتساب  از بهره برداری فرصت کارافرینانه  را کاهش داده و باعث افزایش سود  مورد انتظار کارافرین می شوددر نتیجه افرادی که از تجربه کاری بیشتر بهره می برند و با احتمال بیشتری به بهره برداری  از فرصت های کارافرینانه می پردازد

سن

تفاوت های فردی جامعه شناسانه دیگری که بر گرایش افراد دربهره برداری ازفرصت های کارافرینانه تاثیر می گذارد،سن است

بر خلاف آموزش و تجربه ،که اثر مثبتی در گرایش افراد برای خوداشتغالی داشتند سن یک رابطه منحنی شکل،با احتمال بهره برداری از فرصت ها دارد زیرا سن از یک سو در برگیرنده تاثیر  مثبت تجربه است که با افزایش  سن افزایش می یابد و از سویی دیگر شامل اثرات منفی هزینه  فرصت و عدم اطمینان است.

موقیت اجتماعی

موقیت اجتماعی به رابطه بین شخص و سایر اعضا جامعه اطلاق می شود.محققان دو جنبه خاص از جایگاه اجتماعی فرد را که بر تمایل بهره برداری از فرصت های کارافرینانه تاثیر میگذارد ذکر کرده اند.اولین مورد مقام وشان اجتماعی فرد است.بدین معنی که سایرین  او را به عنوان چه طبقه ای از  جامعه در نظر می گیرد دومین مورد ارتباطات اجتماعی شخص است.بدین معنی که ارتباط او را با سایر اعضا جامعه چگونه است.

شان اجتماعی

شان اجتماعی باعث افزایش احتمال بهره برداری  ازفرصت های کارافرینی می شود. به منظور بهره برداری از فرصت های کارافرینانه فرد باید علیرغم  عدم اطمینان و بی تقارن اطلاعاتی که چنین فرصت هایی بوجود می آورند.سایرین را متقاعد می کند که فرصتی که او شناسایی کرده،ارزشمند است زیرا متقاعد کردن سایرین درباره فرصت ها ،هم برای اکتساب منابع  و هم برای سازماندهی لازم است.محققان دریافته اند تحت شرایط عدم اطمینان  و بی تقارنی  اطلاعات،که شان اجتماعی،احتمال اینکه شخصی بتواند سایرین را متقاعد کند که فرصتی را شناسایی کرده  است ارزشمند است  افزایش می یابد زیرا افراد گرایش به این دارند که تا ادعاهای افراد با شان  اجتماعی  بالاتر  را بپذیرد.علاوه بر این افرادی که از شان و منزلت اجتماعی بالاتری برخوردارندتلاش کمتری درمورد ارزش اطلاعات شخصی و صحت ادعاهایشان  برای قانع کردن سایرین صورت می دهند

روابط اجتماعی

روابط اجتماعی نیز باعث افزایش احتمال بهره برداری از فرصت ها می شود.به منطور بهره برداری فرصت کارافرین بایدقادرباشد تا به منابع اطلاعاتی  که باعث تسهیل  فرایند بهره برداری می شود  دسترسی داسته باشنداین منابع اغلب از طریق  روابط اجتماعی مستقیم و غیر مستقیم فرد  حاصل می شود.می توان انتظار داشت که روابط اجتماعی شخص،بر عملکرد فعالیت های کارافرینانه وی  نیز تاثیر داشته باشد زیرا عملکرد کسب و کارهای مخاطره آمیز به دستیابی به منابع و اطلاعات از سایرین بستگی دارد و دستیابی به این موارد وابسته به تعاملات اجتماعی است در نتیجه کارافرینانی که به شبکه های اجتماعی متنوع تر  و وسیع تر ی دسترسی دارند،به منابع مالی بهتر ی نیز دسترسی داشته ،روابط قوی تری با مشتریان و تامین کنندگان برقرار می کنند،اطلاعات دقیق تری  کسب می کنند و نسبت به سایر کارافرینان ،افراد ماهرتری را استخدام می کنند.

عوامل روانشناسانه

جنبه های شخصیتی و انگیزش

شخصیت وانگیزش ویژگی اصلی افرادند و آنها را به انجام اعمالی به روش های خاص هدایت می کنند.شخصیت و انگیزش افراد بر احتمال بهره برداری از فرصت ها تاثیر می گذارند زیرا افرادی که از جنبه ها و انگیزش های خاص شخصیتی برخوردارند،در مقایسه با سایر افراد درموقعیت های مشابه متفاوت عمل می کنند.در نتیجه ،حتی اگر افراد با فرصت های مشابه روبرو بوده و از یک سطح مهارت ها،اطلاعات و هزینه فرصت برخوردار باشند،با این وجود افرادی که انگیزش های مشخصی دارند،فرصت هایی را بهرهبرداری می کنند که دیگران آنها را نادیده می گیرند.پنچ جنبه از  شخصیت و انگیزش را که بر بهرهبرداری از فرصت کارافرینی تاثیر می گذارد شناسایی کرده اند:برون گرایی،موافقت وسازگاری،نیاز برای موفقیت،ریسک پذیری و استقلال

برون گرایی

از آنجایی که کارافرینان فرصت هایی را شناسایی می کنند که برای دیگران هویدا نیست اغلب با عمل متقاعد کردن افراد،مخصوصا مشتریان وکارکنان مواجه بوده و باید آنها را قانع کنند که فرصتی را که کشف کرده اند  ارزشمند است.تحت شرایط عدم اطمینان توانایی شخص در متقاعد کردن دیگران تا حد زیادی به ویژگیهای اجتماعی بودن ،قاطعیت،پیشقدمی و گروه دوستی،که همگی آنها جنبه هایی از خصوصیت برون گرایی هستند،بستگی دارد.بنابراین برون گرایی باعث بوجود آمدن اشتیاق  وحمایت دیگران از کارافرینان شده و باعث افزایش احتمال بهره برداری از فرصت های کارافرینانه می شود.

موافقت و سازگاری

سازگای جنبه ازشخصیت است که در بر گیرنده ویژگی هایی چون صمیمی بودن،سهولت در برقراری ارتباطات اجتماعی،فروتنی،انعطاف پذیری،گرایش به حقیقت،همکاری،گرایش به بخشش،صبر،خوش قلبی و مودب بودن است.افرادی که از این جنبه های شخصیتی برخوردارند نسبت به سایر افراد،با احتمال کمتری از فرصت ها بهره برداری به عمل می آورندبرای تمایز اطلاعات با ارزش از اطلاعات کم ارزش تر در بهرهبرداریاز فرصت،کارافرینان باید یک رویکرد انتقادی نسبت به اطلاعات  داشته باشد.از آنجایی  که تمایل به درستی و صداقت(به جای تمایل به مشکوک بودن)یکی از ابعاد خصوصیت سازگاری است،افرادی که از لحاط خصوصیت  سازگاری در سطح بالایی هستند با احتمال کمتری از فرصت ها بهره برداری می کنند

نیاز برای موفقیت

نیاز برای موفقیت،انگیزه ای است که منجر به این می شود که افراد  وظایف و فعالیت هایی را قبول کنند که مستلزم مسولیت شخصی برای پیامد های آن باشد افراد در آنها مهارت و سطح تلاش فردی داشته باشند و شاملریسک متوسط و بازخور واضح  باشند.افرادی با درجه بالای نیاز برای موفقیت به چند دلیل با احتمال بیشتری از فرصت های کارافرینانه بهره برداری می کنند اول بهره برداری از فرصت های کارافرینانه مستلزم حل کردن  مسائل نو و غیر واضح است. نمایل و توانایی حل چنین مسائلی مستلزم تمایل بر فائق آمدن  بر چالش ها استکه این یکی از خصوصیات افراد با گرایش به موفقیت است.دوم بهره برداری از فرصت ها شامل هدف گذاری،برنامه ریزی و جمع آوری اطلاعات و آموختن دارند.درنتیجه این نیاز باعث افزایش این احتمال می شود که یک شخص به فعالیت هدف گذاری  شده خود در طی زمان ادامه داده ،از شکست ها اجتناب کند و موانعی را که از نتایج تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان است،برطرف کند .

ریسک پذیری

به معنای درگیر شدن افراد در فعالیت های مخاطره آمیز است افرادی که تمایل بیشتری برای تحمل ریسک دارند احتمالا بیشتر از فرصت ها بهره برداری می کنند زیرا تحمل ریسک جز اساسی کارافرینی است مستقل از این که یک کالا و خدمت جدید معرفی شود.یک شخص با اطمینان نمی داند که آیا خواهد توانست محصول مناسبی تولید کند،خواسته مشتریان را برآورده کند و سود کسب کندزیرا این اطلاعات در مورد آینده می باشد و نا معلوم هستنداز آنجایی که کارافرینان از مقدار و نوع منابع مورد نیاز برای معرفی به بازار ،فرایند های تولید مورد نیاز،مقدار زمان مورد نیاز و یا حتی از جواب دادن محصول در بازار آگاهی ندارند.به این دلیل آنها باید ریسک تکنیکیرا تحمل نمایند.کارافرینان همچنین ریسک های بازار را تحمل میکنند زیرا اغلب نمی دانند که چه تعداد از مشتریاز محصول جدید استقبال می کنند و قیمت مورد انتظار آنها چیست

طلب استقلال

تمابل برای استقلال  جنبه ای از شخصیت استکه از طریق آن افراد به جای فعالیت های جمعی ترجیح میدهند بطور مستقل عمل کنندافرادی که از تمایل قوی به استقلال برخوردارند با احتمال بیشتری از فرصت های کارافرینانه بهره برداری به عمل می آورندزیرا فعالیت کارافرینانه مستلزم قضاوت های شخصی فرد (دربرابر پیروی از قضاوت های دیگران)است.

خود ارزیابی مرکزی

یک ویژگی روانشناسانه است که ویژگی احترام به خود،اعتماد به نفس و حیطه کنترل را در بر میگیرد ابعادی که بر احساس کنترل افراد بر محیط خارجی شان تمرکز دارند خود ارزیابی مرکزی شخص بر احتمال بهره برداری از فرصت ها به دلایل زیر اثر می گذارد

حیطه کنترل

حیطه کنترل اعتماد فرد در مورد این است که می تواند بر محیطی که خود را در آن یافته است تاثیر بگذارد.افرادی که حیطه کنترل درونی دارنددارای یک حس قویدر مورد تواناییهایشان برای کنترل محیط خود هستند ونسبت به افرادی که حیطه کنترل خارجی دارند با احتمال بیشتری از فرصت های کارافرینانه بهره برداری می کنند.

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس عقیده ای درمورد توانایی شخصی یک فرد برای انجام یک وظیفه مشخص است افرادی که درجه اعتماد به نفس بالایی دارند با احتمال بیشتری از فرصت های کارافرینانه بهره برداری می کنند.افراد تفادت هایی با یکدیگر دارند و بر اساس پایبندیشان بر قضاوت های شخصی ،دست به بهره برداری (فعالیت مخاطره پذیر) می زنند.از آنجایی که کارافرینان ارزیابی ذهنی در مورد فرصت های نا مطمئن انجام می دهند که با احتمالات ذهنی انجام شده توسط دیگران متفاوت است.از اینرو تصمیماتی قضاوتی درمورد منابع اتخاذ می کنند که با ارزیابی سایر افراد متفاوت است نتیجتا آنها باید نسبت به قضاوت های خود پایبند بوده ونباید نگران انتقاد اکثریت باشند

ویژگی های شخصیتی

ویژگیهایشخصیتی عواملی هستند که بر نحوه تفکر و تصمیم گیری افراد تاثیر می گذارد.ویژگی های شخصیتی نسبت به انگیزهها و خود ارزیابی،در طی زمان ناپایدارتر وادراک شخص از یک موقیت بر آنها قویا تاثیر می گذارد.تحقبقات چندی نشان داده است کهافرادی که از فرصتها بهره برداری می کنند،ویژگی های شناختی خاصی برخوردارند که سایر افراداز آنها بی بهره اند.به منظور بهره برداری از یک فرصت کارافرینانه ،شخص باید یک تصمیم خوب در مواردی که بسیار گنگ و نا معلوم بوده ،تحت عدم اطمینان و اطلاعات محدود می باشد ،اتخاذ کند کهالبته این شرایط ممکن است  منجر به اشتباهات  و تعصبات  شناختی تاثیر گذار بر تصمیم گیری شود.علاوه بر این اتخاذ تصمیمات مناسب در مورد فرصت های کارافرینانه مستلزم برخورداری از ویژگی های شناختی است که این امکان را  برای کارافرین فراهم می آورد که از فرصت ها بهره برداری کندآن دسته از ویژگی های شناختی که در افرادی که ازفرصت های بهره برداری می کند بیشتر یافت می شون عبارتند از:اعتماد بیش از حد،نمایندگی،شهود

اعتماد بیش از حد

اعتماد بیش ازحد بدین معنی است که فرد اعتماد کامل بر قضاوت های خود دارد.اعتماد بیش از حد باعث افزایش احتمال بهره برداری از فرصت ها می شودزیرا این ویژگی افراد را به فعالیت در موقعیتهایی که در آنها اطلاعات کافی برای ارزیابی احتمال موفقیتشان ندارند هدایت می کند.هر چند که ممکن است در آینده با شکست رروبرو شوند.علاوه بر این اعتماد بیش از حد افراد را به سمتی هدایت می کند که از قضاوت های شخصی خود پیروی کنند به جای اینکه به توصیه های دیگران گوش داده،اطلاعات تصدیق نشده را رد کنند و درک مناسبی از فعالیت های مخاطره پذیر حاصل کنندبه عنوان مثال بر اساس ویژگی اعتماد بیش از حد کارافرینان اغلب توانایی ها و مهارت ها ی خود را در سطح بالایی در نظر گرفته و علیرغم فقدان مزیت رقابتی شان وارد فعالیت کارافرینانه می شوند

نمایندگی

نمایندگی تمایل به عمومیت دادن نمونه های کوچکی است که نشانه کل جمعیت نیستند.تعصب نمایندگی باعث تشویق فرد به فعالیت های کارافرینی می شود .تصمیم برای استفاده از فرصت که باید در موقعیت هایی گرفته شود که اطلاعات تاریخی کمی برای هدایت تصمیم وجود دارد.علاوه براین  این تصمیمات در شرایط عدم اطمینان اتخاذ می شودوسعت تصمیماتی که کارافرین باید اتخاذ کند،باعث می شود که آنها در مواردی که تخصصی در آنها ندارند تصمیم گیری کنند.نهایتا فرصت کارافرینی عمر کوتاهی داشته  وبرای مطلوب بودن نیازمند عمل سریع هستند.این ویژگی باعث می شود که نمایندگی برای بهره برداری از فرصت ها ارزشمند باشد

شهود

شهود احساس یا عقیده ای است در مورد صحت پدیده ای،بدون اینکه واقعا شواهد درستی برای صحت این ادعا وجود داشته باشد.شهود باعث افزایش احتمال بهره برداریاز فرصت میشود.تصمیم برای بهره برداری از یک فرصت کارافرینانه،تصمیمی است که باید تحت شرایط عدم اطمینان و اغلب تحت فشار زمانی و یا اطلاعات محدود اتخاذ شود.بنابراین کارافرینان باید به جای تجزیه و تحلیل اطلاعات از توانایی شهود لازم برای اتخاذ تصمیمات برخوردار باشد.

اهمیت اکتساب منابع

اکتساب سرمایه کافی برای بهره برداری از فرصت های کارافرینانه به چندین دلیل مهم است.کسب و کارهای جدیدی که پشتوانه سرمایه بیشتری دارند،شانس بیشتری برای بقاء،رشد و به دست آوردن سود دارند.زیرا سرمایه آنها پشتوانه ای فراهم می کند که کارافرینان می توانند از آن در مقابله با شرایط نامساعد استفاده کنند.علاوه بر این داشتن سرمایه بیشتر مشکلات نقدینگی کارافرینان را برطرف می سازد همچنین داشتن سرمایه بیشتر بر نگرش ذینفعان خارجی در رابطه با پایدار بودن و مشروعیت کسب وکارهای جدیدتاثیر می گذارد.شواهد تجربی ثابت کرده است که تامین سرمایه کافی در بهرهبرداری از فرصت های کارافرینانه اثر مثبت دارد.تحقیقات دیگری نشان می دهد که میزان سرمایه بیشتر کسب و کارهای جدید نرخ استخدام و رشد فروش آنها را افزایش می دهد وباعث کاهش احتمال شکست آنها می شودمنطقی به نظر می رسد که کسب وکارهای جدیدی که از اهرم مالی بالاتری برخوردارند نسبت به کسب و کارهای جدیدی که اهرم پایین تری دارند عملکرد بهتری خواهند داشت

استراتژی کارافرینانه

استرتژی را به عنوان تلاشهایی برای دستیابی  و حفط ارزش خصوصی از بهرهبرداری از فرصت ها تعریف می شود.استراتژی کارافرینانه تقاطع میان همه اعمال استراتژیک و همه فعالیت هایی است که به منظور بهرهبرداری از فرصت ها صورت می گیرد.به عبارتی اعمال استراتژیکی که به منظور کشف و بهره برداری از فرصت ها انجام می شود

با فرض اینکه کارافرینی فرصتی را کشف کرده است حال می خواهیم بررسی کنیم که چه استراتژی هایی را برای محافظت فرصت هایش دربرابر رقبا اتخاذ می کند در زیر به این استراتژی ها می پردازیم.

استراتژی های حفظ منابع

استراتژی های مانع:

·        کنترل منابع

·        موانع قانونی

·        مقیاس

·        شهرت

·        نوآوری

استراتژی اختفاء:

·        دشوار کردن دسترسی

·        دشوار کردن درک کردن

تلاشهایی که کارافرینان برای دشوار کردن دسترسی و درک دیگران نسبت به فرصت ها انجام می دهند را به طور عمومی تحت عنوان اختفاء معرفی می کنیم کارافرین می تواند اعمالی را برای مخفی نگه داشتن اطلاعاتی که برای کشف فرصت از آنها استفاده کرده است،انجام دهد.به منظور مخفی نگه داشتن فرصت،کارافرینان نباید اطلاعاتی که باعث کشف فرصت توسط دیگران می شود به آنها انتقال دهد.با در نظر گرفتن لزوم مخفی نگه داشتن اطلاعات،این نوع اعمال زمانی مناسب ترند که بهره برداری از فرصت نیازمند دانش در رابطه با یک فرایند تکنیکی جدید جهت ترکیب منابع باشد که کارافرینان آنرا به عنوان اسرا تجاری حفظ می کند.حتی اگر کارافرین اطلاعات مربوط به کشف فرصت را در اختیار دیگران قرار دهد با محروم کردن آنان از درک نحوه بهرهبرداری از فرصت می تواند دسترسی آنها را مشکل کند.که این مفهوم از دیدگاه منبع محور به عنوان ابهام علی نامگذاری شده است از طریق اطمینان از اینکه تنها کارافرین از روش بهره برداری از فرصت اطلاع دارد،سود بهره برداری را برای وی حفظ می کند.توانایی کارافرین برای دشوار کردن درک نحوه بهرهبرداری از فرصت معمولا مستلزم نوعی دانش ضمنی است.در بسیاری از فرصت های کارافرینانه،بهرهبرداری از فرصت تحت نوعی دانش ضمنی صورت می گیرد .استفاده از ابهام علی به منظور جلوگیری از تقلید در فرایند بهره برداری از فرصت زمانی اثربخشی بهتری دارد که فرایند بهرهبرداری مستلزم دارا بودن دانش،مهارت یا تجربه ای باشد که تنها تعداد محدودی از آن برخوردارند.کارافرینان می توانند پنج نوع مانع نیز برای رقابت ایجاد کند:وی می تواند کنترل منابع مورد نیاز برای بهرهبرداری از فرصت ها را به دست بگیرد،موانع قانونی برای تقلید ایجاد کند.فرصت ها را در مقیاسی مورد بهرهبرداری قرار دهد که از تقلید آنها جلوگیری شود،برای خود شهرتی بهم بزند و برای استمرار رقابت اقدام به نوآوری بکند

کنترل منابع

کارافرینان می توانند با تامین کنندگان منابع قراردادهای بلندمدت ببندند و این امکان را که رقبا بتوانند با آنها قرارداد ببندندرا سلب  کند.همچنین کارافرین می تواند منبعی که برای بهرهبرداری از فرصت ضروری بوده ولی عرضه آن با محدودیت روبرو است را شناسایی کرده و همه منابع عرضه شده را خریداری کند

موانع قانونی برای بهرهبرداری

کارافرین میتواند از طریق دستیابی به یک انحصار قانونی در فرایند ترکیب مجدد یا بهرهبرداری از منابع از طریق حق اختراع ،مجوز دولتی یا قرارداد انحصاری،موانعی را برای تقلید دیگران فراهم آورد.شواهد حاکی از آن است که زمانی که حق ثبت اختراع ارزش زیادی داشته باشد تمایل افراد برای تاسیس شرکت افزایش می یابد

مقیاس

کارافرینان می توانند از طریق بهرهبرداری از فرصت در مقیاسی که سایرین امکان تقلید آنرا نداشته باشند،مانعی برای رقابت ایجاد کنندبا استفاده از مقیاسی که باعث اشباح بازار شود،کارافرین میتواند به دلیل ایجاد ظرفیت بیش از حد،از ورود سایرین جلوگیری کنددر نتیجه مقلدان بالقوه به این نتیجه می رسند که ارزش افزوده آنها با تقاضای اشتباه هماهنگ بوده و منجر به کاهش قیمت به کمتر ازمیانگین شده و کاهش سود مورد انتظار آنها را به دنبال دارد و به همین دلیل آنها وارد این کسب و کار نمی شوندعلاوه بر این از مقیاس وسیع به یک کسب و کار،یک کسب و کار جدید می تواند از مزیت های ناشی از صرفه جویی ناشی از مقیاس برخوردار شود.این صرفه جویی ناشی از مقیاس به کسب وکار مخاطره آمیز این امکان رامیدهد تا با هزینه ساختاری کمتری نسبت به مقلدان بالقوه فعالیت کنند.

شهرت

کارافرین میتواند از طریق ایجاد وجه مناسب از خود،حس نیت و وفاداری را در مشتریان و بی اعتماد کردن مشتریان به تولید کنندگان جدید،مانعی برای ورود افرادجدید به این حوزه فراهم آورد.اگر مشتریان اعتقاد داشته باشد که کارافرین تولیدات بهترو خدمات مناسب تری نسبت به به سایرین عرضه می دارد حتی در صورتیکه افراد جدیدی که وارد حوزه کارافرین میشوند خدماتی در حد کارافرین ارائه دهند باز هم مشتریان کارافرین رابه آنها ترجیح خواهند داد.یک روش برای ایجاد این حس نیت در مشتریان از طریق تیلبغات است.از طریق تبلیغات مشتریان اینطوربرداشت می کنند که هر بهرهبرداری از محصول یا خدمت جدیدی که کارافرین انجام می دهد از ویژگی های تولیدات  یا محصولات قبلی کارافرین بهره مند استاگر مقلدان نتوانند ویژگی های محصولات و خدمات ارائه شده توسط کارافرین را کپی کنند مشتریان در انتخاب محصولات آنها تردید خواهند داشت.روش دیگری که کارافرینان برای ایجاد حس نیت در مشتریان استفاده می کننداز طریق دادن مشوق هایی به آنها  است.از طریق پیشنهاد مشوق هایی به مشتریان که برای آنها تخفیف هایی را در رابطه با خرید های آتی شرکت قائل می شود.کارافرین به تقلید کنندگان خود برای رسیدن به سطح قیمت کاهش یافته ،فشار می آورد و باعث کاهش ورود سایرافراد به حوزه فعالیت کارافرین می شود.

نوآوری

کارافرین می تواند از طریق بهبود مستر روش بهره برداری از فرصت و پیشرفته تر نگه داشتن آن نسبت به دیگران مانعی را برای رقابت ایجادکنند.فرایند نوآوری این امکان را به کارافرین می دهد تا در منحنی یادگیریاز رقبای خود یک مرحله بالاتر قرار بگیرند.مادامیکه دانش مربوط به چگونگی فراهم آوردن یک خدمت  یا محصول برای مشتریان توسعه یافت. وامکان مخفی کردن آن از رقبا فراهم شده،کسب و کارهای جدید می تواند از ورود تقلید کنندگان به عرصه فعالیت هایشان جلوگیری کنند.

سازماندهی وعملکرد

برای بهرهبرداری ازفرصت ها کارافرین باید آن را سازماندهی کند.سازماندهی مستلزم خلق رویه ها و ساختارهایی درراستای دستیابی کارافرین به حدس هایش است .سازماندهی یک فرایند است نه یک حالت و در نتیحه ایستا نیست.این فرایند در طول زمان شکل میگیرد و شامل مجموعه فعالیت هایی مانند بدست آوردن تجهیزات،ایجاد فرایند تولید،جزب نیرویانسانی و ایجاد واحد قانونی است.برای بهرهبرداری از فرصت کشف شده کارافرین باید سازکار یا مکانیزم بازار ایجاد کند.این فرایند که سازماندهی نامیده می شود شامل ایجاد ساختارها  و جریاناتی است که در جهت ترکیب مجدد منابع به محصول یا خدمت فروخته شده به مشتریان استفاده خواهد شد.فرایند سازماندهی با عدم اطمینان همراه است زیرا آینده تلاشهای بهرهبرداری از فرصت ها قبل از آنکه کارافرین کاری انجام دهد ناشناخته بوده،ساختارها و جریانات باید قبل از آنکه اطلاعات زیادی در مورد فناوری،روش های هماهنگی،استراتژی،شبکه های سهامداران و تقاضای مشتری فراهم شودایجاد گردد.

بخش ارزشمند در سازماندهی برنامه ریزی می باشد.زیرا این برنامه ریزی به چند دلیل باعث فائق آمدن بر مشکل عدم اطمینان می شود.اول آنکه برنامه ریزی صحت حدس های کارافرین درباره فرصت ها،تقاضا و تولید را می آزماید.دوم)برنامه ریزیمی تواند منابع انسانی؛فیزیکی،مالی را که شرکت نیاز خواهد داشت را تعیین کند.سوم)برنامه ریزی توانایی افراد را جهت یادگیری اطلاعات جدید از طریق تمرکز  حواسشان افزایش دهد.از طریق برنامه ریزی کارافرین می آموزد که باید کجا یه جستجوی اطلاعاتی که مورد نیاز شرکت است بپردازد و این اطلاعات اضافی را بهتر جذب کندچهارم)برنامه ریزی اهداف را روشن می سازد.درتایید این گفته  محققان نشان داده اند که داشتن چشم اندازی برای آینده اگر کارافرین اهداف واقعی را تنظیم کرده باشد.می تواندموجب رشد و توسعه سازمان شود.

ابعاد سازماندهی جدید

بیشترکارافرینان از طریق سازماندهی شرکت های جدید از فرصت ها بهره برداری میکنند.ابعاد متعدد سازمان ها عبارتند از:موجودیت قانونی تاسیس شده،اندازه موجودیت جدید،انتخابکارمندانی که بهرهبرداری از فرصت ها را برعهده آنها گذاشته می شود،تصمیم گیریدر مورد استخدام کارمندان دائمی و موقت و ساختار سازمان جدید و فرایند تولید آن

موجودیت قانونی

زمانیکه کارافرین از طریق ایجاد شرکت جدید شروع به بهره برداری ازفرصت می کندباید یک شکل قانونی برای سازمان جدید تعریف کندتاسیس یک موجودیت قانونی باعث تسهیل فعالیت های سازماندهی می شود تاسیس موجودیت قانونی باعث می شود مشروعیت شرکت جدید بالاتر رفته و حقوق مالکیت نیز برقرار شود.زمانیکه کارافرین یک موجودیت قانونی وضع می کندباید از میان اشکال موجود سازمان قانونی،یکی راانتخاب کند:مالکیت انحصاری،مشارکتی،شرکت با مسوولیت محدود.در مالکیت انحصاری افراد درگیر فعالیت های کارافرینانه می شوند . آن فعالیترا به عنوان منبع درآمدشان برای پرداخت مالیات گزارش میکنند.مشارکت،توافقی است بین دو نفر یا بیشتر تا برای بهرهبرداری ازفرصت با یکدیگز همکاری کنند.شرکت با مسولیت محدود یک موجودیت قانونی است که از فرصت بهرهبرداری می کند،اما در آن مسوولیت محدود شده است.

اندازه شرکت

کارافرینان باید اندازه شرکت هایشان را تعیین کنند.انتخاب اندازه برای شرکت مهم است زیرا شرکت های جدیدی که که بوسیله تیم بزرگتر و با کارمندان بیشتری ایجاد می شود بهتر قادرند که بر مشکلات عدم اطمینان فائق آیند.اولا بدلیل آنکه،بیشتر اطلاعات مورد نیاز برای بهرهبرداری موفقیت آمیز از فرصت های کارافرینانه درزمان شناسایی فرصت به طورکامل شناخته شده نیست. وباید در حین توسعه کسب و کارهای جدید جمع آوری شودبدلیل آنکه افرادمتفاوت اطلاعات متفاوتی دارند هر چه تعداد افراددرگیر درسازماندهی بیشتر باشد احتمال اینکه کسی که درگیر فرایند کارافرینانه است افزایش اطلاعات ضروری را برای توسعه کسب و کار داشته باشد بیشتر می شود.ثانیا:بیشتر دانش مربوط به بهرهبرداری فرصت ها توسط سایر دانش ها تکمیل می شودثالثا:آزمایش ایده یک کسب و کار،از طریق دسترسی به افراد بیشتر ،منجر به انتخاب فرصت های کاربهتر می شود.به دلیل آنکه ثابت شده است بسیاری از حدس های کارافرینانه نادرستند.تلاش افراد متفاوت در مقایسه با یک فرد برای بهره برداری ازفرصت،آزمون بهتری برای اثبات معقول بودن حدس های کارافرینانه است.

انتخاب کارمند

کارافرینان اغلب دراوایل تلاشهایشان برای استخدام،افرادی را استخدام می کنند که با آنها ارتباطات مستقیم دارند(مانند دوستان یا افرادنزدیکشان)آنها همچنیان از روشهای غیرمستقیم مانند شبکه های اجتماعی و تماس های غیر مستقیم بهره می گیرند و از این ارتباطات به عنوان بخشی از یک فرایند مشروع ؛جهت آسانسازی فرایند جذب نیرو استفاده می کنند.اما مزایای روش جذب مستقیم برای شرکت عبارتند از:اولین مزیت این است که استخدام افرادی که کارافرین با او ارتباطات اجتماعی مستقیم دارد به کارافرین و کارمند کمک میکند تا دانش بیشتری از طرف مقابل بدست آورند.درنتیجه مشکلات و سختی های تعیین صلاحیت را به حداقل می رسانند.ثانیا)با در نظر گرفتن عم اطمینان در بهرهبرداری از  فرصت،اثبات ارزش فرصت به دیگران مشکل است.بوسیله جذب افرادی که کارافرین با آنها ارتباط مستقیم دارد و اعتماد به دوستی آنها،او می تواند بدون آنکه نیاز به اثبات تمامی جنبه های فرصت باشدکارمندانی که به او ایمان کامل دارند را انتخاب کند.ثالثا)ارتباطات اجتماعی بین طرفین موجب کاهش تمایل دو طرف برای در گیر شدن در رفتار فرصت طلبانه می شود و این امکان را به موسس می دهد تا ایده شرکت را با ترس کمتری نسبت به وقوع زیان مطرح کند.

نیروی کار دائم دربرابرنیروی کار موقت

جنبه مهم دیگر سازماندهی،تصمیم گیریدر رابطه با استخدام کارکنان بصورت دائم یا موقت است.از یک سو،شرکتهای جدید اغلب با کارمندان موقت آغاز به کار می کنند زیرا از اینطریق موفق می شوند هزینه های ثابتشان را پایین بیاورنداگر ثابت شود حدس های اولیه کارافرین درباره ایده اش درست نبوده،انعطاف پذیر بودن نیرویکار موقت باعث خواهدشدکه مسیر حرکت شرکت به آسانی تغییر پیدا کند.از سویی دیگر تمایل برای به حداقل رساندن هزینه های ثابت باید در مقابل توسعه وتدوین اطلاعات متوازن گردد.که این امر بوسیله نیروی کار دائم محقق می گردد.همانطور که تحقیقات نشانمی دهد استخدام کارکنان دائم موجب دوام شرکت شده،یادگیری وحفاظت از دانش سازمانی را افزایش داده .موجب افزایش تعهد کارمندان شده و هزینه های استخدام را کاهش می دهد.

سیاست ها ورویه های سازمانی

در طی فرایند سازماندهی کارافرین باید سیاست ها ورویه هایی را تعیین کندکه سازمانبرای ترکیب مجدد منابع به محصولات وخدمات جدید از آنهااستفاده خواهدکرد.اگرچه بعضی از رویه های سازمانی از طریق تجربه موسسان برای سازمان جدید به ارمغان آورده می شود.اما بسیاری از این رویه ها مرتبط با فرصت جدیدی است که کارافرین بهرهبرداری می کندو باید بوسیله اعضای سازمان در طول فرایند بهره برداری از فرصت خلق شود.این سیاست ها و رویه های جدید می توانند رسمی یاغیر رسمی باشند.نهایا اینکه،شرکت های جدید به سیاست ها و رویه های رسمی نیاز دارد.بهدلیل اینکه افراد از محدودیت های موجود درحوزه نظارتشان رنج می برند،نمی توانند مقدار نامحدود اطلاعات را پردازش کنند ودر نتیجه با افزایش اطلاعات کیفیت تصمیم گیری روبه کاهش می گذارد.برای کاستن از اثرات این مشکل ،کارافرینان سیاستها و رویه ها را رسمی می کنند تا بتواننداطلاعات بیشتری را مدیریت کنند.

مکانیزم های ارتباطی

در طی فرایند سازماندهی،کارافرین باید همچنین مکانیزم های ارتباط داخلی و خارجی رابرای شرکت جدبد ایجاد کند.کارافرین باید درک جمعی از فرصت کارافرینانه ایجاد کندتا کارمندان بتوانند از عهده امور روزمره برآیندبه دلیل عدم اطمینان هر کارمند دیدگاه متفاوتی درباره شرکت جدید وفرصتش دارد.بنابراین کارافرین مکانیزم هایی برای ارتیاط برقرار کردن با دیگران در راستای استراتژی و طراحی شرکتش ایجاد می کندعلاوه بر این از زمانی که کارمندان شروع به ترکیب مجدد منابع برای تولید محصولات و خدمات جدید می کندنیاز دارند تا با یکدیگر به منظور هماهنگ کردن فعالیت ها ارتباط داشته باشند.که این ارتباط منجربه توسعه مکانیزم های ارتباطات داخلی می شود.کارافرینان همچنین باید مکانیزم های ارتیاطات خارجی را ایجاد کنند زیرا بهره برداری از فرصت نیازمند کسب اطلاعات از مشتریان،تامین کنندگان و سرمایه گذاران است.

متخصص ساختن نیروی کار

فرایند سازماندهی همچنین نیازمند تعیین افرادی است که مسولیت فعالیتهای بهرهبرداری ازفرصت را بر عهده بگیرند.به طور کلی شرکت های جدید در ابتدا از افرادی استفاده می کنند که مهارت های تخصصی کمتری دارنداما با گذشت زمان بیشتر به سمت تخصصی کردن نیروی کار پیش می رونددر ابتدا به دودلیل درگیر فرایند تخصصی کردن نمی شوند.اول آنکه عدم اطمینان مربوط به فرصت های جدید  شرکت نشان دهنده ارزش مهارت ها و فعالیت های عمومی است. با توسعه شرکت،اعضای آن باید ابتکار داشته و در مواقع بحران پاسخگو باشنددر تصمیم گیریبرای موقعیت های اقتضایی  و مدیریت بحران افرادی که دارای مهارت های عمومی هستند بهتر از افرادی که در یک حوزه متخصصند از عهده اموربر می آیند زیرا توانایی وسیع تری دارند.ثانیا:مزایای متخصص کردن نیروی کار تا زمانیکه اعضای سازمان رویه های عادی ضروری را ایجادکنند محدود شده است چندین تحقیق تجربی نشان می دهد که شرکتها ی جدید در ابتدای تاسیس کمتر نیروی کارشان را متخصص می کنند هر چند با گذشت زمان نقشها و مسولیت های افراد در کسب و کارهای جدید تخصصی تر می شود.

نظارت

کارافرینان همچنین باید رویه هایی را برای نظارت بر کارمندان ایجاد کند.در ابتدا سازمان سیستم نظارتی ناقصی دارد زیرا کارافرین خودش بیشتر کارهای مربوط به بهرهبرداری از فرصت را انجام می دهد.به علاوه در روزهای آغازین تاسیس شرکت،فردکارافرین حتی اگر خودش کار را انجام ندهد در فرایند نظارت مستقیم برکارمندان درگیر است.کسانیکه بوسیله کارافرین استخدام می شوند بر شانه خالی کردن از بار  مسوولیت انگیزه دارند.پسزمانی که کارافرین با استخدام مدیران وظیفه نظارت بر کارمندان را به آنها می سپارد کارافرین باید ساختاری برای رویه های نظارت ایجاد کند.شواهد تجربی نشان می دهد که کارافرین باید برای کنترل و نظارت بر کارمندان  مکانیزم هایی ایجاد کند همچنین رشد شرکت جدید بوسیله استفاده از نظارت  وکنترل های رفتار فردی افزایش می یابد